تصور کن وسط یک روز شلوغ کاری هستی، همه چیز روی دور تند جلو میرود، که ناگهان یک کار بانکی جلوی پایت سبز میشود؛ انگار دستی ناگهانی ترمز را میکشد. باید همه چیز را رها کنی، در ترافیک خودت را به یک شعبه برسانی و بعد ساعتها در صف منتظر بمانی، فقط برای یک امضا یا تغییر ساده. یا مثلاً به عنوان یک فرد شاغل یا دانشجو، در شلوغترین ساعتهای روز، یادت میافتد که باید یک کار بانکی فوری انجام بدهی؛ اما تا بجنبی، ساعت کاری بانکها تمام شده در این صورت چارهای نیست جز آن که تا فردای آن روز صبر کنی؛ البته اگر روز بعد، بانک تعطیل نباشد! تجربهای که هنوز هم در بانکهای سنتی بخشی از زندگی روزمره خیلیهاست.